سفارش تبلیغ
صبا ویژن
1 2 3 4 5 >> >

تاریخ

مبتکر یا عامل

ابتکار، اثر، فعالیت، یا رویداد

5000 سال قبل از میلاد

سومریها

تأکید بر ضرورت حفظ سوابق به مثابه یک فن کنترل

4000 سال قبل از میلاد

مصریها

اهتمام به امور طراحی، برنامه ریزی، سازماندهی، و کنترل در ساخت اهرام ثلاثه.

4000 سال قبل از میلاد

چینیها

اقدام به ساخت دیوار بزرگ 1500 مایلی در چین

2700 سال قبل از میلاد

مصریها

تشخیص ضرورت و اهمیت برخورد منصفانه و صادقانه در مدیریت و استفاده از مصاحبه برای روان درمانی.

2600 سال قبل از میلاد

مصریها

استفاده از عدم تمرکز در سازماندهی

2000 سال قبل از میلاد

مصریها

تشخیص ضرورت استفاده از تقاضای مکتوب برای درخواست کارکنان و به کارگیری نیروها و مشاوران ستادی

1800 سال قبل از میلاد

حمورایی

استفاده از مستند سازی و آوردن شاهد برای کنترل؛ تعیین حداقل دستمزد؛ و تشخیص قابل تفویض نبودن مسئولیت.

1491 سال قبل از میلاد

یهودیان

به کارگیری مفاهیم سازمان، خط فرماندهی، و اصل استثناء در مدیریت.

از 1100 تا 600 سال قبل از میلاد

چینیها

تشخیص ضرورت سازماندهی، برنامه ریزی، هدایت و کنترل در مدیریت.

500 سال قبل از میلاد

چینیها

تشخیص اصل تخصص گرایی

500 سال قبل از میلاد

سان تزو

تشخیص ضرورت برنامه ریزی، هدایت و سازماندهی

400 سال قبل از میلاد

کوروش

تشخیص ضرورت توجه به روابط انسانی و مطالعه حرکت سنجی، طراحی جا و مکان، و مدیریت مواد.

400 سال قبل از میلاد

سقراط

توجه به جهان شمول بودن مدیریت.

400 سال قبل از میلاد

گزنفون

تشخیص اینکه مدیریت یک هنر مستقل است.

350 سال قبل از میلاد

یونانیها

ابداع روش علمی برای انجام امور و استفاده از موسیقی برای تنظیم فواصل زمانی انجام کارهای سخت و تکراری.

350 سال قبل از میلاد

افلاطون

تشریح تخصص گرایی در جامعه.

از 336 تا 333 سال قبل از میلاد

اسکندر

استفاده از یک روش سازماندهی با استفاده از نیروهای ستادی، در طول لشکر کشیها.

325 سال قبل از میلاد

کوتی لیا (هند)

تشخیص نیاز به علم و  هنر کشورداری.

175 سال قبل از میلاد

کاتو

استفاده از شرح شغل

50 سال قبل از میلاد

وارو

استفاده از مختصات و شرایط احراز شغل

سال 900 میلادی

فارابی

تدوین مجموعه ای از صفات مشخصه برای رهبر اثر بخش

دهه 1750 میلادی

انگلیسیها

انقلاب صنعتی

سال 1776 میلادی

آدام اسمیت

انتشار کتاب ثروت ملل و تأکید بر اهمیت تقسیم کار و تخصص گرایی.

سال 1822 میلادی

چارلز ببیج

اختراع نخستین ماشین حساب، به مثابه طلایه داری برای رایانه های امروزی

سال 1834 میلادی

رابرت اون

پیشگامی در مدیریت منابع انسانی و هدایت و رهبری جنبش اتحادیه تجارت بریتانیا.

سال 1898 میلادی

مری پارکر فالت

پیشگامی در تأکید بر مزایای مشارکت گروهی و ضرورت تفکر گرایی.

سال 1903 میلادی

فردریک تیلور

انتشار کتاب مدیریت کارگاه

سال 1911 میلادی

فردریک تیلور

انتشار کتاب اصول مدیریت علمی

سال 1913 میلادی

هوگو مانستربرگ (پدر روانشناسی صنعتی)

انتشار کتاب روانشناسی و کارآیی صنعتی

سال 1914 میلادی

فردریک دبلیو. لنچستر

تلاش برای کمی کردن برآوردها در مورد عملیات نظامی و پیش بینی نتایج نبرد بر مبنای توان نیروهای انسانی و تسلیحات جنگی.

سال 1916 میلادی

هنری فایول

انتشار آثار متعددی در مورد اصول مدیریت (به زبان فرانسه)

سال 1864 تا 1920 میلادی

ماکس وبر

ارائه نظریه نقش فرد در سازمان و مدیریت اداری و مدل ایدئال بوروکراسی.

سال 1917 میلادی

هنری ال. گانت

استفاده از نمودار میله ای به مثابه یک روش برنامه ریزی

سال 1923 میلادی

آلفرد پی. اسلون

به کارگیری فنون جدید در مدیریت کارخانه های اتومبیل سازی جنرال موتور و تبدیل آن به یک غول صنعتی

سال 1927 میلادی

التون مایو و همکارانش

پی ریزی جنبش روابط انسانی در مدیریت؛ از طریق مطالعه در مورد رفتار کارکنان کارخانه های وسترن الکتریک در شهر هاتورن

سال 1928 میلادی

لودویک ون برتالانفی

ارائه نظریه سیستمی

سال 1929 میلادی

هنری فایول

ترجمه آثار وی در مورد اصول مدیریت (به زبان انگلیسی)

سال 1936 میلادی

ایلات متحده

پایه گذاری آکادمی مدیریت برای توسعه مطالعات مدیریتی

سال 1938 میلادی

چستر بارنارد

انتشار کتاب کارکردهای مدیر اجرایی و تحلیل نحوه هدایت یک سازمان با تأکید بر عدم ضرورت فرمانروایی از بالا به پایین و مزایای دعوت کارکنان به همکاری

سالهای 1938 الی 1945میلادی

متفقین

استفاده  از فنون تحثیث در عملیات در جنگ

سال 1943 میلادی

آبراهام مزلو

ارائه نظریه سلسله مراتب نیازهای انسانی

سال 1943 میلادی

برل و مینز

انتشار کتاب شرکت سهامی جدید و دارایی خصوصی با تأکید بر اینکه نفوذ صاحبان سهام بر مدیران کاهش یافته است.

سال 1947 میلادی

کرت لوین

ارائه مدل تغییر رفتار فرد

سال 1947 میلادی

هربرت سایمون

انتشار کتاب رفتار اداری با نگاهی علمی به "تصمیم گیری" و "معقولیت نسبی تصمیم".

سال 1948 میلادی

لستر کوچ و جان فرنچ

مطالعه در مورد مسأله مقاومت در برابر تغییر

دهه 1950 میلادی

طرفداران مکتب روابط انسانی

ظهور مکتب روابط انسانی

سال 1951 میلادی

کرت لوین

تأکید بر عوامل محیطی به منزله یکی از عوامل تأیین کننده رفتار.

سال 1952 میلادی

آی بی ام

تولید و توزیع نخستین سیستم پردازش الکترونیکی داده ها

سال 1953 میلادی

کیت دیویس

تشریح اهمیت سازماندهی اطلاعات و ابداع واژه "ارتباطات خوشه ای"

سال 1954 میلادی

پیتر دراکر

انتشار کتاب عمل مدیریت و ترویج نظریه "مدیریت بر مینای هدف"

سالهای 1956 الی 1958 میلادی

شرکت مشاوره مدیریت بوز، آلن و هامیلتون (پرت) جی.ئی.کلی و ام.آر. واکر (سی.پی.ام)

ارائه فنون پرت و سی.پی.ام برای برنامه ریزی

سال 1957 میلادی

کریس آرجریس

انتشار کتاب شخصیت و سازمان و بحث در مورد تضاد میان سیستم و فرد

سال 1959 میلادی

فردریک هرزبرگ

ارائه نظریه دو ساحتی انگیزش

سال 1960 میلادی

داگلاس مک گریگور

ارائه نظریه X و نظریه Y در مورد مفروضات مدیران

دهه 1960 میلادی

ادوارد لورنز

(ریاضی دان)

مطالعاتی که زمینه ارائه نظریه آشوب را فراهم ساخت

سال 1961 میلادی

رنسیس لیکرت

ارائه مدل سیستمهای رهبری با رهیافتی اقتضایی

سال 1962 میلادی

آلفرد چندلر

انتشار کتاب استراتژی و ساختار و مطالبی در مورد نحوه تبعیت طراحی سازمان از استراتژی آن

سال 1963 میلادی

سی. ارت و مارچ

انتشار کتاب نظریه رفتاری شرکت بزرگ و مطالبی در مورد ممانعت "رفتارهای سیاسی درون سازمان" از "دستیابی سازمان به حداکثر سود".

سال 1964 میلادی

رابرت بلیک و جین موتون

ارائه مدل سبک سنج مدیریت

سال 1965 میلادی

جون وودوارد

انتشار یافته هایی در باره تأثیر فن آوری بر ساختار و روشهای سازماندهی.

سال 1969 میلادی

لارنس و لورش

انتشار کتاب سازمان و محیط و توسعه "نظریه اقتضا"

سال 1970 میلادی

جیمز یورک

(ریاضی دان)

مطالعاتی که مبنای نظریه آشوب قرار گرفت

سال 1970 میلادی

نظریه پردازان اقتضایی

ارائه نظریه اقتضایی و تأکید بر "مدیریت و رهبری بر مبنای مقتضیات".

سال 1971 میلادی

شرکت اینتل

تولید و توزیع ریزپردازنده (تراشه کامپیوتر) و توسعه کامپیوترهای شخصی و تسری فن آوری اطلاعات برای استفاده مدیران سطوح مختلف.

سال 1974 میلادی

رابرت جی.هونس و ترنس آرمیشل

ارائه نظریه رهبری مسیر- هدف

سال 1977 میلادی

رزابت ماس کانتر

انتشار کتاب مردان و زنان سازمان و مطالبی در مورد ممانعت سلسله مراتب اداری از پیشرفت خانمها در سازمان

سال 1980 میلادی

صاحب نظران مدیریت

توسعه رشته مدیریت در دو بخش عمده علوم رفتاری و مدیریت راهبردی و استراتژیک

سالهای 1979 و 1980 میلادی

هنری مینتزبرگ

ارائه نظریه نقشها و الگوهای ساختار سازمانی

سال 1981 میلادی

ویلیام توشی و ژوزف ام. جوران

ارائه نظریه z در مورد چگونگی استفاده از سبک مدیریت ژاپنی به وسیله مدیران آمریکایی

سال 1982 میلادی

توماس پیترز

رابرت واترمن

ارائه نظریه کمال مدیریت

سال 1985 میلادی

مایکل پورتر

انتشار کتاب مزیت رقابتی و تشریح اصول اساسی رقابت و تعیین استراتژی

سال 1986 میلادی

ادوارد دمینگ

انتشار کتاب خروج از بحران

سال 1987 میلادی

جانسون و کاپلان

انتشار کتاب روائی از دست رفته و مطالبی در مورد اینکه سودمندی حسابداری برای مدیران کاهش یافته است.

سال 1990 میلادی

پیتر سنج

انتشار کتاب معروف اصل پنجم که موجب شهرت "نظریه یادگیری سازمانی" شد.

سال 1994 میلادی

کلین و پوراس

انتشار کتاب بنا برای بقا و تشریح ارتباط طول عمر یک شرکت با هدفها و میزان بصیرت آن

سال 1998 میلادی

مجموعه ای از مدیران قرن حاضر

اقدام به انتخاب اهبردها و استراتژیهایی برای برخورد با چالشهای قرن آینده.

 


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

پیشگفتار :

تعریف خط مشی

معنای لغوی خط مشی ( policy )، اساسنامه، مرام نامه، روش و رویه است. اولین واژه ای که ازpolicy به ذهن می رسد politics
به معنای " سیاست " است. اما گاه معنای یک واژه مستقیماً از خود کلمه استنباط نمی شود، مثل واژه " انگیزه " که اغلب درمدیریت به جای هدف، قصد وعزم به کار می رود اما درعربی به معنای محرک بوده و در درون آن " حرکت " نهفته است.
" خط مشی گذاری " ازیک دیدگاه معادل " تصمیم گیری " است یعنی می توان آن را نوعی تصمیم گیری دانست زیرا هنگامی که خط مشی تعیین می شود درهمان جایگاه تصمیمی اتخاذ شده است. با این تفاوت که خط مشی نسبت به تصمیمات موردی و ثانویه، بالاتر و اساسی تر است. بنابراین خط مشی ترسیم می شود و سپس تصمیمات با رعایت موازین پیش بینی شده درخط مشی اتخاذ می شود.
سازمان یا جامعه برای تداوم حیات بایدازموقعیتهایی عبور کند وازموقعیت موجود به موقعیت مطلوب برسد اما قبل از اینکه امکانات و توان رسیدن به موقعیت مطلوب مطرح شود اصول اساسی انتقال ازموقعیت موجود به موقعیت مطلوب مطرح می شود؛ پس خط مشی قاعده و اصول کلی و لازم برای اقدامات و حرکت های برنامه ای مطلوب است.
خط مشی قاعده ای کلی است که باید برقوانین و آیین نامه ها اشراف داشته باشد. برای مثال قانون اساسی نسبت به قوانین عادی جنبه خط مشی دارد وهیچ قانونی نباید مغایروناقض قانون اساسی باشد. پرسشی که دراینجا مطرح میشود، این است که قاعده کلی خط مشی از کجا سرچشمه می گیرد؟

در پاسخ باید گفت، خط مشی آیینه افکار وگرایش ها ی اعضای یک بافت اجتماعی( گروه )است. یعنی مجموع افکار گروه تبدیل به یک جریان فکری می شود که این جریان برای خود یک خط مشی تعیین می کند. زمامداران براساس ادراک کافی از مصالح عمومی، خطوط کلی و قواعد اصلی تصمیمات را ترسیم می کنند. از اینجا لزوم همسویی زمامداران با مخاطبان خط مشی ها مطرح می شود. ضروری است بین زمامداران و مردم فصول مشترکی وجود داشته باشد تا لزوم حمایت از یکدیگر را درک کنند.
فرد چه به عنوان عضو عادی و چه به عنوان پیشوای جامعه یا سازمان درپدید آمدن خط مشی به طورمستقیم یا غیرمستقیم دخالت دارد وامرخط مشی گذاری مبتنی برآگاهی فرد- چه در موقعیت رهبر چه درموقعیت رهرو- است. همچنین فرد با جایگاهی که داراست دربروزفعل وانفعالات یا حرکتهای جدید نقش هایی را ایفا می نماید که به گونه ای مؤثر بر خط مشی یا متأثر ازآن است.

نمودار 1- 1 نقش افراد در شکل گیری خط مشی

اکنون با این مقدمه به بررسی "خط مشی و کنترل فرایند" می پردازیم.

خط مشی و کنترل فرایند ورابطه بودجه وطرح وبرنامه با تصمیم گیری دولتی:

تصمیم نهایی وخط مشی نهایی برمینای میزان اعتبار وقابلیت اجرای طرح اتخاذ می شود ومتناسب بودن پشتوانه مالی و قابلیت اجرای طرح درعمل بررسی می گردد.
بودجه بندی وجریان تخصیص پول واعتبار به طرح های اجرایی دردستگاههای دولتی تا حدود زیادی تحت تأثیر خط مشی های دولت است. دراین تخصیص، براساس اولویت ها ونیازدستگاه ها اعتبارمالی تأمین می شود. هرچه طرح گسترده ترباشد، تأمین اعتبارنیزباید بیشترباشد. برآورد وتنظیم بودجه دراتخاذ تصمیم مهم وحیاتی است. بودجه بندی دولتی، تنها برآورد ساده ارقام واعداد نیست بلکه نشأت گرفته ازخط مشی های سیاسی دولت است واین خط مشی هاست که در جریان تخصیص پول واعتبار به طرح های اجرایی را شکل می بخشد. چگونگی تخصیص اعتبارات بر اساس اولویت ها مفهوم تصمیم گیری داشته، بیانگرخط مشی مالی واعتباری دولت درسطح کلان است.

بررسی عوامل مداخله گر درخط مشی گذاری:

سازمانها ابتدا اهدافی را درنظرگرفته، برای تحقق آن اهداف، خط مشی گذاری می کنند و سپس درمجموعه مخاطب " مداخله " می نمایند. " مداخله کننده " براساس یک نوع خط مشی مشخص به مداخله می پردازد. تاریخ گذشته حاکی ازدامنه وسیع مداخلات درسطح وسیع کشوری و دولتی است. معمولا مداخله با هدف تغییر درسیستم مخاطب صورت می گرفته است. تغییربه وجود آمده درسیستم مخاطب از سوی سیستم مداخله گرتأثیرقدرت تلقی میشود. از نظر خط مشی گذار، مداخله امری قهری و مبتنی بر قدرت سازمانها و جوامع است. خط مشی گذاران از دیرباز با بهره گیری ازحربه های غیر قهری و مسالمت آمیز تجاری و سیاسی قصد تحقق اهداف خود را داشته اند. کشورهایی که قصد مداخله داشته اند برای تحقق هدف مداخله، تجارت مسالمت آمیز را با سلطه غیررسمی ملازم قرار داده اند. ابزار رسانه یکی از ابزارهای مؤثر برای ارتباط با افکار عمومی و تحقق سیاست ها درجهت اهداف است. از دیر بازاز امکانات داد و ستد و مبادله درحوزه فرهنگ و ادب استفاده می شده و علا وه بر آن هدف تسلط یا سلطه به صورت آشکار و صریح تعقیب می شده است. اما تجربه تاریخی نشان داده است که بهترین وسیله سلطه به صورت عادی و مسالمت آمیزمبادلات تجاری و دادوستدها بوده است. درحال حاضرنیزاصل مداخله مورد تأکید است و رفته رفته مداخله اشکال متفاوتی به خود گرفته، دامنه آن وسیع تر می شود به طوری که محمل تجارت در مقیاس های بزرگ، موجبات سلطه آشکار و نهفته را فراهم نموده است.
مداخله اصطلا حی علمی است و می تواند بیرونی یا درونی و منفی یا مثبت باشد( البته دراصطلاح عرفی، بیشتر بارمنفی داشته، معنی دخالت ازآن استنباط می شود.) مداخله چون قطعیت دارد، درمدیریت به عنوان یک قانون تلقی شده است به هرجهت سازمان هیچگاه گریزازمداخله ندارد و به نحوی تحت تأثیرآن است.
امروزه مراودات گسترده ومتنوع اجتماعی زمینه مساعدی برای " مداخله گری " درجوامع گوناگون فراهم کرده است. برای مثال تحمیل و ترویج الگوی مصرف وعوارض آن چیزی جزمداخله نیست و رسانه ها دراین میان نقش کلیدی دارند. این گونه الگوهای متنوع و پرهیجان و غالبا ًغیرضروری زمینه مداخله را از یک منبع به سوی یک سیستم یا خرده سیستم فراهم می کند. در اینجا سیستم مورد مداخله ( سازمان یا جامعه) با یک سری دوگانگی روبه رو می شود یعنی عامل مداخله، زمینه " دوگانگی " سیستمی را درمخاطب به وجود می آورد که مبنای آن یکی از دو عامل زیراست:

الف- ویژگی های درونی سیستم
ب- تأکید مدیریت

ویژگی های درونی سیستم: سازمانها براساس ویژگی های درونی خود مدام درمعرض " بازسازی " قرار میگیرند، یعنی براساس برداشت های مثبت یا منفی ازرویدادها و فعل وانفعالات مربوط، به بازسازی خود میپردازند و این همان یادگیری سازمانی است.
تأکید مدیریت: مدیریت سیستم درپذیرش یا عدم پذیرش عوامل مداخله گردرسیستم نقش حساس ومستقیمی دارد. گاهی اوقات پذیرش یا عدم پذیرش مداخله توسط مدیربه شکلی است که مدیریت می خواهد " مسأله " را تبدیل به
" فرصت" کند، یعنی مدیر با قدرت برداشت و تحلیل خود باعث تغییر جهت مداخله شده، متقابلا ً درکارمداخله گر دخالت می کند. عوامل مداخله را باید از روی تأثیرشان به صورت مثبت یا منفی ارزش گذاری کرد. البته عناصر مداخله گر را نمی توان به طور کامل شمارش کرد. هرعنصر یاعاملی که به نحوی برسیستم تأثیر بگذارد، عامل مداخله است. امکان تقسیم بندی مداخله در دو بخش عمده وجود دارد:

1. عوامل خارجی و بیرونی( عوامل محیطی، قهری، سیاسی و آنچه که مربوط به بیرون سازمان می شود.)

2. عوامل و عناصر درونی و داخلی( عوامل وعناصری که به نظام داخلی سیستم مربوط است.)
سازمان براساس تأثیری که ازاین عوامل می پذیرد، باید خط مشی را بررسی وبازنگری کند. بنابراین بهتراست هر کدام ازآنها را ازنظردرجه تأثیرشان برخط مشی( تأثیر قوی و پایدار یا تأثیر متوسط یا بدون تأثیر) ارزیابی واثر و نتیجه مداخله را بررسی کند.
درعوامل مداخله ما با " چارچوبهای ساختاری " و " چارچوبهای ذهنی " روبه رو هستیم. ساختار یک سازمان در موقع مداخله پذیری یا اعمال مداخله دارای محدودیت است. به ازای تأثیرهرعامل مداخله کننده، چارچوبهای ذهنی درمقابل چارچوبهای ساختاری که حد دارد، مغایرت وعدم تطابق را نشان می دهد و درجه تأثیرعوامل مداخله گرنیز براساس چارچوب ذهنی درمقایسه با چارچوب ساختاری معین می شود.
معمولا ًدریک سازمان، به علت وجود سازمانهای مشابه و رقبا مسأله ملا حظات مورد مطالعه وسیع قرارمی گیرد. رقابت در چهارمحور تجزیه و تحلیل می شود: قدرت، توانایی، اختیار و دیدگاه.

1. قدرت: عامل نشان دهنده برتری و تفوق نسبت به رقیب درجهت دستیابی به هدف مشترک و مشابه است. همچنین قدرت عامل پیشی گرفتن ازسازمان رقیب یا تحمیل شکست به آن ومتقابلا ًعامل مقاومت ودفاع در مواجهه با اراده تحمیل شکست ازسوی سازمان رقیب است. دراین نگرش قدرت درمیان سازمانها عامل مداخله کننده رقابت است که موجب حفظ قدرت وهم اقرایی آن بین رقبا می شود.هم اقرایی قدرت عاملی است که موجب افزایش سطح تولید، قابلیت نفوذ و مقبولیت محیطی یک سازمان درقبال دیگری می شود. به عبارت دیگرهم اقرایی قدرت یعنی اینکه سازمانها با شناخت ازرقیب، خود را قوی و قدرتمند سازند تا ازآن شکست نخورند. در واقع هم اقرایی ازمسایل اصلی درخط مشی گذاری است که باید با مداخله قدرت رقیب درسازمان یا کشورمبنا شکل گیرد.

2. توانایی: آن بخش ازقدرت است که درعمل به کار گرفته می شود. به عبارت دیگرآن مقدارازامکانات وقوایی است که مثمرواقع می شود. دررقابت توانایی هریک ازسازمانها متأثرازتوانایی رقیب تغییرمی یابد.

3. اختیارواقتدار: عبارت است ازتوان مشروع. جایگاه یک سازمان را اقتدارآن تعیین می کند. آنچه باید دراین میان مداخله کند تا سازمان درجایگاه مشروع خودقرار گیرد، تغییردرخط مشی است. عنصر رسانه می تواند دریک ارتباط تعاملی میان رهبر و رهرو، اقتدار رهبر و تبعیت پیرو را تضمین نماید.

4. دیدگاهها: سازمانها برای رسیدن به اهداف وپیشی گرفتن ازرقبا به آگاهی ازدیدگاه آنان نیازدارند. آنچه باعث می شود رقبا به بررسی دیدگاههای یکدیگر بپردازند، مشترک بودن موضوع است. اگرموضوع، واحد و مشترک نباشد، رقابت مفهوم نخواهد داشت. براساس موضوعات مشترک است که دیدگاهها جهت می یابد. رقابت علا وه براینکه جزء مسایل سازمانی است ازامورتعیین کننده ای است که موجب تغییردرخط مشی میشود.
عوامل ذهنی تصمیم سازی:

عوامل ذهنی و روانی تصمیم سازکه بر خط مشی ها تأثیرمی گذارند درافراد مختلف متفاوت است واین امرموجب می شود معمولا ًدرانتخاب راه حل، تصمیم گیرندگان به گونه های مختلف عمل کنند.از نظرذهنی و رفتاری، تصمیم گیرندگان گاهی:

1. اولین راه حل را بهترین راه حل می دانند و به همان اکتفا می کنند. این گونه افراد ازنظرروحی و رفتاری تمایل زیادی به بررسی و بحث و پژوهش ندارند.

2. اولین راه حل را بهترین راه حل نمی دانند و همیشه به اولین راه حل شک می کنند.

3. آخرین راه حل را بدترین و ناقص ترین راه حل می دانند.
با توجه به هریک ازمحورهای ذکرشده نحوه انتخاب راه حل ها وچگونگی خط مشی سازمانها ازنظر رفتاری مشخص می شود که از سویی موجب متمایز شدن آنها ازیکدیگر می گردد.
خط مشی گذاران براساس تأثرشان از نظریه ها دو دسته اند :

1. منفعل هستند وجهت گیری آنان درخط مشی گذاری انفعالی است.

2. خصلت نقد واکتشاف داشته، روش ها و نظریه ها را نقد و تجربیات را بررسی می کنند. معمولا ًسه عنصر الف- شرایط و تسهیلات، ب- کیفیت، ج- کمیت عوامل مداخله گر درخط مشی سازمانها هستند؛ به عبارت دیگر سازمان به موجب قدرت مانوری که روی هریک ازاین عوامل دارد می تواند از رقیب پیشی بگیرد.

نقش سیاستهای پولی ومالی دولت درتعیین خط مشی ها:

دولت برای تقویت ارزش و بنیه مالی واعتباری متناسب با موقعیت های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی سیاستگذاری می کند وبرای این منظورازاین مکانیزم ها استفاده می نماید. سیستم کنترل پولی، نظام مالیاتی، تنظیم طرح های مالی.

1. سیستم کنترل پولی: دراین سیستم بیشتر، حجم پول درگردش و مکانیزم های تقویت قدرت خرید مورد بحث است. ازآنجا که پول وسیله مبادله بوده، حجم آن متناسب با میزان جمعیت وسرعت گردش پول، تعیین کننده قدرت پول است. ضروری است دولت برای تقویت پول متناسب با موقهیتهای مختلف و نوسانات اجتماعی سیاستگذاری کند.

2. نظام مالیاتی: ابزاری برای اعمال سیاستهای تعادلی دولت است. مالیات برعایدات، منبع درآمد عمومی دولت و وضع مالیات مؤثرترین اهرم برای تعادل وتعدیل اقتصادی است.

3. تنظیم طرح های مالی: دراین بخش دولت اساسا ًوسعت فعالیت های درآمدسازاعم ازفعالیتهای تولیدی، تجاری و بازرگانی را با درنظرگرفتن قدرت عمل و میزان اثرهریک ازبنگاههای مولد و نیزدرآمدها وهزینه های هردستگاه، بررسی می کند. دراین ارتباط دو مسأله کمبودهای عمومی و تخمین خسارتها بررسی و طرح های مالی بر اساس آنها تنظیم می شود.

جایگاه سیاستهای رفاهی درامرخط مشی گذاری:

سیاستهای رفاهی زیرمجموعه سیاستهای مالی واقتصادی است که درتصمیم گیری ها وسیاستهای اقتصادی ومالی مورد بررسی وبحث قرارمیگیرد. دراین راستا " تأمین " و" رفاه " جامعه مطرح است وسطوح برخوردار و بهره مندازامکانات به طور قطعی و قهری مورد تحلیل قرار می گیرند.( هدف سیاستهای رفاهی عمومیت یافتن امکانات درکل جامعه است.) بدین منظوراعمال سیاست کنترلی به موازات طرح های رفاهی ازجمله مسایلی است که در سیاستهای کلان اقتصادی ومالی باید مورد ملاحظه قرارگیرد. گفتنی است " کنترل " معمولا ً " نظارت و اصلاح و تغییروانطباق دادن فرایند با استاندارد " معنا می شود.

آمادگی های سازمان ومدیریت درخط مشی گذاری وتصمیم گیری:

اساس وسیاست کلی تحرکات وتصمیمات درواژه ای به نام خط مشی مطرح می شود. خط مشی کلی وفراگیر دربرگیرنده ویژگی های کلی تصمیماتی است که در زیرمجموعه های یک سازمان یا جامعه اتخاذ خواهد شد. درخط مشی کلان موضوعی اساسی مطرح می شود که همه تصمیمات سازمانها و نظام باید درآن چارچوب باشد. به دیگر سخن " خط مشی فراگیر و راهنما و دربرگیرنده همه تصمیمات آینده است." مدیریت معادل تصمیم گیری و خط مشی سازی است. تصمیم گیری درتمام وظایف مدیریت جریان دارد و به این دلیل تصمیم گیری و مدیریت را باید معادل یکدیگر دانست. خط مشی به عنوان یک تصمیم کلان در رأس وظایف مدیریت قراردارد وهریک ازاجزای وظایف مدیریت باید در راستای خط مشی سازمان باشد.

منشا ُ آمادگی ها:

1. ضرورت: عامل " ضرورت " که اولین منشأ آمادگی است موجب خط مشی گذاری و پس ازآن اتخاذ تصمیم درشعاع های سازمانی مختلف می شود. میان جایگاه خط مشی گذار، خودخط مشی و پیامی که ازآن صادر میشود، وجود " تناسب " ضروری است. ضرورت درقالب وظایف مدیریت چون برنامه ریزی، سازماندهی و .... مطرح می شود. اگرمدیریت قابلیت " برنامه ریزی " را نداشته باشد، عملا ً برنامه ریزی صورت نمیگیرد. دامنه ضرورت تا جایی است که یک مدیرلایق نیازمند آشنایی با علوم دیگر می شود، مثل جامعه شناسی و سیاست.

2. اهداف: دومین منشأ آمادگی، " اهداف " است. خط مشی گذاری درعرصه های گوناگون - حقوقی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فنی و ..... - صورت می گیرد. شناخت اهداف خط مشی و برقرار کردن ارتباط میان آنها حاکی ازقابلیت یا آمادگی برای خط مشی گذاری واتخاذ تصمیم است. هرتصمیم هدفی را دنبال می کند وهدف هریک ازاجزای تشکیل دهنده سیستم درجهت " هدف و خط مشی اصل سیستم " است؛ بنابراین مجموعه اهداف اجزای تشکیل دهنده سیستم هدف اصلی را شکل می دهد.

3. مسئولیت: سومین منشأ آمادگی ها " مسئولیت " است. برخورداری ازاختیارات کافی است که انجام مسئولیت را منطقی می سازد. یعنی برای خط مشی گذاری منطقی، اختیار باید متناسب با مسئولیت باشد. به سخن دیگر مسئولیت خط مشی گذار وتصمیم گیرنده باید متناسب با موضوع خط مشی باشد.

4. ایجاد تحول: هرمدیردربرنامه های خود علا وه برحفظ وضع موجود، ایده هایی برای تحول وبهینه شدن سازمان دارد. تحولات موفق هرسازمان،خود معرف یک سلسله انگیزه های عقلا یی است که اگراین انگیزها نباشد تحول به وقوع نخواهد پیوست وبنابراین خط مشی گذار باید درصدد " انگیزه مند ساختن عقلایی و جریان تحول( مدیران میانی) باشد.

5. ادای حقوق: خط مشی باید درادای حقوق موفق باشد وخط مشی گذار باید " اندیشه ای فراخودی " داشته باشد و حوزه های دور ونزدیک سازمان را دریابد. سازمان با محیط دارای فعل وانفعالاتی است و بارحقوقی خط مشی نیزبه همین دلیل است. بنابراین مجموعه را باید شناخت وخط مشی باید قابلیت ادای حقوق جامعه و سازمان های دیگر را داشته باشد. همانگونه که به خوبی مشاهده می شود درتمامی مبانی آمادگی که به آن اشاره شد، نقش ارتباطات و تعاملا ت درون سازمانی بخوبی واضح وآشکار است وباید میان مدیر و کارکنان شبکه ارتباطات وعنصررسانه ای بخوبی تعبیه ومدیریت شود.

نقش چارچوب ها وقوانین درسیاستگذاری رسانه ای:

وضع قانون به معنای اتخاذ " تصمیماتی " است که برای مردم و دستگاه های اجرایی یا قضایی " حق و تکلیف " ایجاد می کند وسایرمقررات ازآن نشأت می گیرد.
بی شک قوانین نقش انکار ناپذیری درسیاستگذاری ارتباطی دارند. قوانین ازآنجا که تا حدودی خط مشی یک دستگاه خبری و رسانه ای را روشن می کنند درعین حال می توانند تا حدودی منشأ ابهام باشند.خصوصأ که قوانین مجریان بیشماری درسراسرکشور دارند که با اندیشه ها وبینش ها وتخصص های متفاوت هرکدام استنباطی خاص از قانون و نحوه ُ اجرای آن دارند. بدیهی است ایجاد هماهنگی بین این برداشتها ودرنهایت ایجادسمت وجهت یکسان، گاهی دشوار ودرمواردی ناممکن است.
یکی ازدلایلی که موجب می شود قوانین مانعی برسرراه خط مشی گذاری وسیاستگذاری رسانه ای واقع شوند کارشناسانه نبودن قوانین وضعف ارتباطات سازمانی دررسانه است. به این صورت که کسانی که به وضع قوانین میپردازندآگاهی کامل ندارند . به عنوان مثال کسانی که به وضع قوانین مطبوعاتی میپردازند نسبت به این مسأله- مسأله آزادی مطبوعات وتعریف دقیق واژه آزادی - آگاهی کافی نداشته باشند وموجب به وجود آمدن مشکلاتی دراین زمینه شوند.
مورد دیگرتفسیرقوانین است. دربرخی موارد واژه ها شاید بار معنایی کافی نداشته باشند واین مسأله بی شک تفسیرقوانین را دچارمشکل می کند. این امربرسیاستگذاری رسانه ای و ارتباطی اثرمی گذارد. زیرا هرکس تفسیر خاص خودش را ازقوانین دارد وهیچ مرجع قابل اطمینانی پیدا نمی شود.
درپایان یادآورمی شویم که سیاستگذاری همانگونه که تحت تأثیرعوامل درون سازمانی است ازعوامل برون سازمانی هم تأثیر می پذیرد. بدون اصلاح این عوامل نمی توانیم به سیاستگذاری مطلوبی دست یابیم. بنابراین بهتراست خط مشی ها، چارچوب ها، تصمیم ها، محدودیت ها وفالب ها و دریک کلا م، قوانین به گونه ای تنظیم شوند که کمترین مشکل را برای تفسیرواجرا داشته باشند.
با وجود قوانین، اصول و خط مشی های روشن و مشخص، سیاستگذاران رسانه ای نیزبهترمی توانند برنامه های خود را تهیه واجرا کنند. ضمن اینکه بازهم یادآورمی شویم که وضع کنندگان قانون وسیاست سازان باید درمورد زمینه وضع قوانین ومقررات اجتماعی اطلاعات کارشناسی داشته باشند وبه دورازجهت گیری های سیاسی به وضع قانون بپردازند تا کارکرد قوانین شکل معکوسی به خود نگیرد.
اگرچنین شود درتعامل مثلث دولت، ملت و نخبگان همکاری معناداری بوجود می آید ودراصل تمامی رسانه ها، استراتژی خود را با ملا حظات منطقی، دلسوزانه و هدفمند دولت و حاکمیت هماهنگ می سازند ودارای کارکردی مؤثردرسایرعرصه ها خواهند بود.
درغیراینصورت، حاکمیت می باید توان زیادی برای هماهنگ سازی رسانه ها صرف نماید ورابطه هم اقرایی رسانه، مردم و دولت دچارخلل وسستی خواهد شد.

منابع و مآخذ:

1- تسلیمی، محمدسعید،" تحلیل فرایندی، خط مشی گذاری و تصمیم گیری"، سمت.
2- الوانی، سیدمهدی،" تصمیم گیری و تعیین خط مشی دولتی"، سمت.
3- بیان، محمد،"تصمیمگیری"، انتشارات کنترولر.
4- وردی نژاد، فریدون،" سیاستگذاری رسانه ای وخبری"، دانشکده خبر ایرن

 

 

 

 

 

 

 

 

 



اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

 

دانلود pdf جزوه درس پژوهش عملیاتی 3

دانلود pdf جزوه درس تحقیق در عملیات 3+

برنامه ریزی عدد صحیح+

 

برنامه ریزی دودویی+برنامه‌ریزی آرمانی+برنامه‌ریزی شبکه+برنامه‌ریزی پویا+نظریه بازیها

 

 

 

downloading operational reaserch 3

OR3

اسلایدهای کلاسی :
  • برنامه ریزی عدد صحیح

  1. برنامه ریزی دودویی

  2. برنامه‌ریزی آرمانی

  3. برنامه‌ریزی شبکه (بخش نخست)

  4. برنامه‌ریزی شبکه (بخش دوم)

  5. برنامه‌ریزی پویا

  6. نظریه بازیها

برای دانلود تمام 7 قسمت بطور یکجا اینجا را کلیک کنید


نظر()

  

: TAMC46

pdf تصمیم یاری اهداف غیر ضروری در رویکردهای شبکه برای MCDM  (مربوط به برنامه ریزی غیر خطی)

 

Nonessential ives within network approaches for MCDM

 

          

چکیده:

در گال و هانی موضوع استفاده از روش های چندگانه در حل یک مساله تصمیم گیری چند معیاره با توابع هدف خطی پس از کنار گذاشتن اهداف غیر ضروری مورد تحلیل قرار گرفته است. معلوم شد که هنگام استفاده از روشهای مختلف جهت حل سیستم چه اهداف غیر ضروری را شامل بشود و چه نشود، نیازی نیست که حتما جواب یکسان باشد. در این مقاله کاربرد رویکردهای شبکه ای را برای تصمیم گیری چند معیاره همچون شبکه های عصبی و روشی برای ترکیب متدهای غیر ضروری به کار گرفته شده است، که درباره مقایسه این نتایج به بحث می پردازیم.

واژگان کلیدی: آنالیز چند معیاره، تصمیم گیری چند معیاره، مدل سازی، اهداف غیر ضروری، شبکه های عصبی، شبکه های MCDM

 

Keywords: Multiple criteria analysis; Multiple attribute decision making; Modeling; Redundancy; Nonessential ives; Neural networks; MCDM networks

 

برای دریافت متن ترجمه مقاله فوق می توانید آن را در فرم درخواست مطرح فرمایید.(این مقاله 9 صفحه pdf و مربوط به سال 2006 می باشد)


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

کد مقاله : TALP45

pdf برنامه ریزی خطی همراه با پارامترهای فازی : یک راه حل شیوه متقابل 

                                        

چکیده :
این مقاله یک روش برای حل مسائل برنامه ریزی خطی ، که در آن همه ضرایب ، اعداد فازی هستند ، ارائه میکند. ما از یک روش رتبه بندی فازی برای رتبه بندی کردن ارزش و مقدار هدف فازی و برای رفتار کردن همراه با روابط نابرابر در محدودیت ها استفاده می کنیم. و این به ما اجازه می دهد با مفهومی به نام درجه امکان پذیری کار کنیم. هرچه درجه امکان پذیری بزرگتر شود ، مقدار هدف بدترخواهدشد. ما به تصمیم گیرنده (DM) برای درجات مختلف از امکان پذیری راه حل بهینه پیشنهاد می کنیم. باوجود این اطلاعات ، تصمیم گیرنده قادر خواهد بود که یک هدف فازی به وجود آورد. ما یک زیر مجموعه فازی در فضای تصمیم گیری می سازیم که عملکرد اعضای آن یک تعادل بین درجه امکان پذیری محدودیت ها و درجه رضایتمندی هدف را ارائه می دهد. یک راه حل معقول ، راه حلی است که درجه عضویت بزرگی نسبت به این زیر مجموعه فازی داشته باشد. درپایان ، برای توضیح دادن روش خودمان ، مایک نمونه عددی راحل می کنیم.

برای دریافت متن ترجمه مقاله فوق می توانید آن را در فرم درخواست مطرح فرمایید.(این مقاله 11 صفحه pdf و مربوط به سال 2005 می باشد)


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ